اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا

اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا

اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا

به نام خدا

                   به نام خدا

در روابط اجتماعی وقتی با اطرافیان و آدمایی که چندان شناختی ندارم برخورد میکنم خیلی محطاط میشوم و حداکثر تلاشم را در رفتار و گفتمان خودم میکنم تا رنجشی پیش نیاید که سبب کدورت و دلخوری از من شود .

 

در آدمهایی با نسبت دور و غریبه که روابط با آنها زیاد صمیمی نیست رضایت حاصل میشود و خودم هم خوشحال

 اما با اطرافیان خودم مشکل دارم با تأمل زیاد در این مسئله متوجه شدم که اشکال در خودم است. 

فکر میکنم مشکل خیلی بزرگی دارم ،

این که سالهای طولانی است که من همین آدمم ، 

با همین خلق و خو و رفتار و منش ،

یعنی اصلا نتوانستم عوض بشوم نه اینکه نخواسته باشم 

نه !

بارها خواسته ام که من هم مثل دیگران تغییر کنم اما علیرغم خواسته ام باز هم 

نشد که نشد ،

و متوجه شدم که من عوض شدنی نیستم ،

نه با عوض کردن رنگ همرنگ دیگران و نه با این رو و اون رو شدن این طرف و اون طرف برگشتم ،

گاها آنهایی که رنگ عوض میکردند و چند رو داشتند به من خورده میگرفتند که تو ،

 چرا ؟

کاش می فهمیدند  

که رنگارنگ بودن بهای سنگینی دارد که من نمی توانستم پرداخت کنم و تحمل دورویی مشکل است برای کسی که یک رنگ و صاف و ساده است و صادقانه عزیزانش را دوست میدارد و نمیتواند آن را بر دوش کشد .

شاید اگر دیگران را می فهمیدم و می دانستم که تغییر و تحول در منش و شخصیت آنها امری طبیعی است و راحت می روند ، دور می زنند و با دل آدم بازی میکنند و تنها برای آنها سرگرمی بیش نبودم ،

آدمهای ارزان برایم گران تمام نمی شدند و من هم راحت با این موضوع کنار می آمدم .

اما افسوس ...

وقتی رنگ عوض میکنند دورو میشوند و دلشون ...

به آدم اَنگِ عوضی شدن میدن !

 

کاش ... ... ...

  • rohani