اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا

اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا

اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا

نسیمی همانند باد

نسیمی ملایم  ، گاهی هم  تندتر همانندباد،

و ما به روی صخره سنگی نشسته بودیم  درست بالای دره و دور دست ها را تماشا میکردیم ،

انگار هر دو داشتیم در آن دورها چیزی را میدیدیم و لبخند میزدیم ،

باد همچنان می وزید  و ما بی هیچ قیدی به دور دست ها عاشقانه نگاه می کردیم ،

دلم میخواست می توانستم پرواز کنم و از بالای سر ، از آن دورترها لذت این آرامش و سکوت را به تماشا می نشستم ،،،

ولی افسوس ،،،

کاشکی آشناییمون باز برگرده ؛

 

  • rohani