پاییز
- Monday, 23 Mehr 1397، 03:11 PM
همیشه منتظر میموندم
تا فصل پاییز بیاد یه حسِّ قشنگی به سراغم میومد خوشحال بودم ،
سر حال
و تا آمدن دوباره اش و دیدن طبیعت رنگارنگ با اون همه عشق
منم با عشق بودم
و گاهی با خاطرات عشق و امیدوار ،،،
اما حالا یه چند وقتیه که میگم کی تموم میشه تا ،،،
آخه میگن
گذر زمان همه ی زخم ها رو درمان میکنه ،
عادت کردن و گذراندن زندگی طاقت فرساست و بسته به جنس زخمی که از زمانه میخوری متفاوته ،
بعضی ها هستن که زود خو میکنن و زندگیشونو میکنن ،
اما من نتونستم
و فقط باهاش کنار اومدم ،
در کنار لحظه ها ، لابه لای ثانیه هایی که فقط ،،،
به دنبال مرحمی بودم که زخم دلم را درمان کند و آرامشم دهد ،
پاییزم که تمام میشود تازه در زمستانی سرد و سوزناک زخم های من سر باز میکنن و بهار با آن همه زیبایی میاید ،
و درختان را میبینم که شکوفه میدهند.
وقتی ایمان دارم که شکوفه ها خواهند ریخت و ،،،
به قشنگی شکوفه ها و بهار دل نمی بندم ،
خوشدل به آن وقتی می اندیشم که دردهای دل هم با شکوفه ها ریخته شوند ،،،
اما افسوس_ ________
- 97/07/23