قصّه های تکراری زندگی
- Sunday, 19 Mordad 1399، 12:07 AM
بگذار بگذرند روزهای دیگران ،
روزهای روزگار ما نیز خواهند آمد ، اعداد که متوقف نمیشوند .
آنوقت من نیز به روزها لبخند خواهم زد شاید آن روز نباشم ولی روزگار تَبَسٌُم مرا به گُذَر
ثانیه هایی که زخم بر تَن آدم می زنند خواهد دید ،
زخم هایی که هرگز نشمردشان .
سهم من در پذیرایی از تقدیر هرچه باشد من به اندازه ی این سهم نمی اندیشم و خوشبختی من در زندگی رازی دارد که همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است .
بر سَرِ دوراهی های زندگی که قدرت انتخاب نداشته باشی به سختی میخوری ،
مشکلاتی که گاهی آدمای معمولی را برای یک سرنوشت فوق العاده آماده میکنند .
و
سرنوشت دور نمایی از ذهن آدمی که در این میان
هر کسی معمار سرنوشت خودش است نه مسئول سرنوشت دیگران ،
پس در راستای اصلاح خودمون و ساختن وجودمون تلاش کنیم تا اتفاق های خوب بیافتد ،
و چیزی که سرنوشت آدمی را میسازد انتخابش نیست بلکه استعداد اوست و در این بین اگر کسی آگاهانه نمی خواهد آدمی را بفهمد اجازه دهیم تا زمان ....
........................................................
آنچه در گذشته نشد گذشت و آنچه نشد میگذرد ...
و این همان قصه های تکراری زندگیست که همه جا هست .
و عشق در این گونه مواقع یعنی توقف افکار
که در ژرفای بدن
موانع شکسته شوند و سکوت معنایی دیگر پیدا کند ...
- 99/05/19