دوراهی های دوست داشتن
- Sunday, 30 Mehr 1402، 01:45 PM
آدمهایی رو دیدم که سرشون شلوغه ولی وقت پیدا میکنن !
دیدم آنهایی رو که نمی تونستن خوب چت کنن ولی سریع جواب میدادن با یک پاراگراف کامل !
وقتی میدونستن که بی خبری از حالشون نگرانی داره وقت و بیوقت خبر میدادن !
اگر یکی آدمو واقعا از ته دل دوست داشته باشه نیازی نیست یادآوری کنی همت کنه و تلاش برای بودن و رساندن پیام !
برای همچین آدمی در مسیر دوست داشتن هیچ تقاطعی چراغ قرمز نخواهد داشت .
و یادمون باشه اونایی که دوستمون دارن با تمام وجود باورمون میکنن حتی دروغامونو که شاید برای رهایی از تفکرات ذهنی این و آن و شایدم نشات گرفته از مشکلات شخصی خودمونه که عنوان میکنیم و این اصلا عادلانه نیست !
عاقلانه که بیاندیشیم و آنگونه که مدعی وجود عشق به معشوق در درون خودمون هستیم به سوی او که نه ! ولی همراه او گام برداریم ، آنقدر که باید اذیت نخواهیم شد .
تصورم اینگونه است ، تنها دارایی آدم که میتونه در این دنیا ارزشمند باشه ،
بودن در قلب یه انسان دیگس نه در کلام او ،
اینکه چگونه از میان کلمات بدونیم در دلش جایی داریم یا نه ؟
نباید زیاد هم سخت باشه ،
( اینکه در رابطه باشی هیچ کاری نتونی بکنی و نکنی اونوقت تنهاترم بشی اینجاست که یادت میاد اون زمانهایی رو که جواب میومد یا بعد مدتی با بهانه ای تاخیر توجیه میشد و بیاندیشی به کلمه ی اجبار )
( اینکه نتونی خبری بگیری و بگی بیخبر نزاری ها یا اینکه خبر از تو و چشم در راه بمونی ... )
چقد بیرحمند کلمات روزی آنچنان به ذوق میارنت که در مسیر سبز دوست داشتن هیچ کسیو نمیبینی و تنهایی آنچنان شادی که انگار ...
و روزی همون کلمات آوار بشن رو سرت و ویران کنن هر آنچه در سر داری .
دوست داشتن را مسیریست جذاب ، زیبا ، قشنگ و دلربا اما پر از پیچ و خم ، فراز و نشیب های بسیار و البت دوراهی های زیاد و گمراه کننده ،
چه بسا کسانی که عشق به مسیر را نسبت به معشوقشان در همین دوراهی ها گم کردن ، جاموندن و یا جا گذاشته شدن .
و تنها در معیّت غم عشق را همراهی کردن .
و من جویا شدم دلایلی را که قلبها بر سر دوراهی ها به انتظار ایستاده بودن و آن رسیدن کسی بود که دوستشون دارن .
دلی رو دیدم تنها و یادی کردم از خودم
اما سوال این بود که
همدیگه رو که به خوبی داشتیم ؟
من چرا ایستاده بودم !
ینی جا گذاشته شده بودم !
یا ...
واقعا چرا ؟
اگر که موندن و گم شدن من آرامشی برای کسی به ارمغان دارد چرا که گم نَشوَم !
اونوقت چرایی وجود نخواهد داشت ، آرام و نبضی به حالت مُردن کافیست مرا .
چقد خوب بود راستگو بودیم برای همیشه !
- 02/07/30